واکنش منطقی به ازدواج همسر سابق؛ چه باید کرد؟ ، رفتار درست در مواجهه با احساسات گذشته
به گزارش پزشکی مدرن، در بسیاری افراد، شنیدن خبر ازدواج همسر سابق، یک موج ناگهانی احساسات را برمی انگیزد. ترکیبی از اندوه، خشم، حسرت یا حتی احساس بی ارزشی ممکن است در دل انسان بیدار گردد. این واکنش ها، به ویژه اگر فرد هنوز به طور کامل از گذشته عبور نکرده باشد، اموری طبیعی اند.

یکی از دوستان تعریف می کرد وقتی عکس های مراسم عقد همسر سابقش را دید، دچار نوعی بی قراری درونی شد که چند روز همراهش بود. حس می کرد تمام ارزش ها و خاطراتی که زمانی برایش عزیز بودند، یک باره بی معنا شده اند. اما بعدها در جلسات مشاوره دریافت که این احساسات، نه ضعف اند و نه نشانهٔ علاقهٔ پنهان؛ بلکه تنها واکنش های درمان پذیر به یک فصل بسته شده اند. وقتی از نگاه روان شناسی به این مسئله بنگریم، می فهمیم که شنیدن خبر ازدواج همسر سابق فرصتی است برای سنجش سلامت عاطفی مان.
در چنین شرایطی، مطلعی از مفهوم رهایی عاطفی (Emotional Closure) بسیار مهم است. بسیاری از ما گمان می کنیم که تا زمان نبودنِ هیچ حس یا خاطره ای، هنوز وابستگی به جای مانده، اما واقعیت این است که عواطف و احساسات همواره با ما می مانند، تنها نحوهٔ مواجهه مان با آن ها تغییر می نماید. شنیدن این خبر شاید باعث گردد بخشی از گذشته که گمان می کردیم تمام شده، دوباره سر برآورد.
روان شناسی گفته بود گاهی، قلب چیزی را به یاد می آورد که عقل، فراموشش نموده. این جمله نشان می دهد که بدن و روان، همزمان حرکت نمی نمایند. برای همین است که بسیاری از افراد، حتی اگر در رابطه ای تازه باشند، باز ممکن است در برابر خبر ازدواج همسر سابق، تکانی درونی احساس نمایند. اما این احساس، الزاماً به معنای نادرستی رابطهٔ فعلی شان نیست.
یکی از مهم ترین مسائل در این مواقع، نحوهٔ واکنش همسر کنونی است. در یک جامعهٔ اخلاق محور و خانواده دوست، حفظ احترام و صداقت، حتی در مقابل احساسات متزلزل نیز ارزش دارد. اگر شریک زندگی تان متوجه اندوه شما شد، گفت وگوی صادقانه می تواند به تحکیم رابطه یاری کند، نه تخریب آن. باید درک کرد که مرور خاطره، به معنای خیانت نیست، همان طور که عبور از یک غم، به معنای نفی گذشته نیست. از کسی شنیدم که می گفت: در این جهان کسی را نمی خواهیم که هیچ گذشته ای نداشته باشد، بلکه کسی را می خواهیم که انتخاب کند اکنون با ما بماند. این جمله، شاید جوهرهٔ مواجههٔ منطقی با چنین بحران های کوچک در زندگی مشترک باشد.
1- شناخت ریشهٔ احساسات: افسوس یا ضعف عاطفی؟
وقتی شخصی با شنیدن خبر ازدواج همسر سابق دچار اضطراب یا افسردگی می گردد، باید نخست به ریشهٔ این احساسات پرداخت. بیشتر اوقات این واکنش ها ناشی از ضعف در عزت نفس هستند، نه لزوماً دلبستگی واقعی. روان شناسان این شرایط را پاسخ هیجانی تأخیری (Delayed Emotional Response) می نامند. درواقع مغز، با تأخیر به یک انتها پاسخ می دهد که پیش تر نادیده گرفته شده بود. بسیاری از افراد هنگام جدایی، خود را قوی نشان می دهند اما به خود فرصت سوگواری واقعی نمی دهند. وقتی بعدتر از ازدواج همسر سابق مطلع می شوند، آن سوگواری ناتمام سر باز می نماید. در چنین شرایطی، یاری گرفتن از مشاور می تواند بسیار راه گشا باشد. باید پذیرفت که احساسات، بخشی از انسان بودن هستند و نه نشانهٔ ضعف. گفت وگوی محترمانه با همسر فعلی نیز می تواند سوءتفاهم ها را از میان بردارد. در نهایت، مطلعی از منشأ احساسات، اولین گام به سوی آرامش است.
2- همسر فعلی متوجه می گردد؟ صداقت را فدای سکوت نکنید
اگر شریک زندگی تان متوجه اندوه شما نسبت به خبر ازدواج همسر سابق تان شد، برترین کار، گفت وگویی محترمانه و شفاف است. بسیاری از افراد از ترس قضاوت یا دعوا، احساساتشان را پنهان می نمایند، اما پنهان کاری غالباً به بی اعتمادی می انجامد. اصل اول در رابطهٔ سالم، صداقت همراه با ادب است. شما می توانید بگویید که احساسی در من برانگیخته شده بی آنکه بخواهید رابطهٔ خود را زیر سؤال ببرید. این نوع صحبت، هم احترام شریک فعلی را حفظ می نماید و هم شما را از بار پنهان کاری رها می سازد. مشاوران خانواده تأکید دارند که بیان احساسات، نوعی اعتماد است نه تهدید. اگر همسر فعلی در ابتدا واکنش تندی نشان داد، عجله در قضاوت نکنید. بسیاری از واکنش های اولیه، واکنشی غریزی به ترس اند، نه واقعیت شخصیت. بعد از آرام شدن، گفت وگویی دوم با لحنی آرام تر می تواند زمینه ساز تفاهم باشد. این موقعیت، فرصتی برای بلوغ دوطرفه در رابطه است.
3- در برابر خشم یا حس گناه، چه باید کرد؟
گاهی شنیدن خبر ازدواج همسر سابق نه اندوه آور است، نه تلخ؛ بلکه خشم یا احساس گناه ایجاد می نماید. این حالات معمولاً ناشی از نوعی حس ناتمام ماندن هستند. بعضی افراد گمان می نمایند که در رابطهٔ قبلی، اشتباهاتی نموده اند و حالا دیر شده برای جبران. احساس گناه (Guilt) در اینجا، نوعی خودتنبیهی روانی است. در مقابل، خشم نیز می تواند از حس طردشدگی یا مقایسه ناشی شده باشد. در هر دو حالت، مهم است که فرد به جای واکنش سریع، با روان درمانگر صحبت کند و احساسش را پردازش کند. اگر این احساسات سرکوب شوند، به مرور در روابط فعلی نیز تأثیر منفی می گذارند. راهکار اصلی، نوشتن، تأمل، و گفت وگو با افراد مطلع است. بعلاوه نباید فراموش کرد که هیچ رابطه ای بدون کاستی نیست و آنچه اکنون مهم است، انتخاب و تعهد فعلی ماست. رها کردن خشم یا گناه، احترام به خویشتن است.
4- واکنش ناپخته همسر فعلی؛ چگونه آرامش را حفظ کنیم؟
ممکن است شریک زندگی شما با شنیدن احساساتتان دچار بدگمانی، حسادت یا حتی رفتارهای خام و هیجانی گردد. در این حالت، باید آرامش خود را حفظ نموده و به جای مقابله، به همدلی روی آورد. روان شناسی ارتباطی پیشنهاد می نماید که در چنین موقعیتی، اول مستمع باشید. این کار باعث می گردد طرف مقابل احساس دیده شدن و درک شدن داشته باشد. سپس با لحنی محترمانه می توان گفت: من درباره احساسم با تو صادق بودم، چون نمی خواستم چیزی را پنهان کنم. اگر همسر شما توان مدیریت احساسات خود را نداشته باشد، پیشنهاد گفت وگوی سه نفره با مشاور می تواند کارساز باشد. حفظ آرامش در چنین موقعیت هایی نشانهٔ بلوغ عاطفی است، نه ضعف. افراد متعهد، حتی در مواقع سختی، به جای شکستن رابطه، سعی می نمایند آن را ترمیم نمایند. ضروری است به شریک مان اطمینان دهیم که اولویت امروزمان، اوست، نه گذشته.
5- ترک رابطه یا ادامه دادن؟ پرسشی درباره ارزش خویشتن
اگر رابطهٔ فعلی شما بعد از چنین بحرانی به بن بست رسید، شاید لازم باشد درباره ماندن یا رفتن تأمل کنید. روان شناسان می گویند: اگر فردی هنوز درگیر احساسات ناتمام نسبت به همسر سابق باشد و نخواهد برای درمان آن کاری کند، ادامهٔ رابطه به صلاح نیست. در مقابل، اگر هر دو طرف آمادگی گفت وگو و بازسازی اعتماد را داشته باشند، رابطه می تواند حتی عمیق تر گردد. مهم این است که خودتان را به عنوان انتخاب دوم نبینید. هیچ کس شایستهٔ بودن در سایهٔ دیگری نیست. اگر حس می کنید وجود شما صرفاً جایگزینی برای دیگری ست، این رابطه باید بازنگری گردد. یک رابطهٔ سالم بر پایهٔ حضور مطلعانه و احترام متقابل بنا می گردد. ترک رابطه در صورت تداوم ناراحتی یا بی مهری، نشانهٔ ضعف نیست، بلکه دفاع از عزت نفس است. در نهایت، زندگی مشترک باید محل آرامش باشد، نه رقابت با خاطرات دیگران.
6- یادآوری خاطره با واقعیت امروز تفاوت دارد
وقتی با خبر ازدواج همسر سابق روبه رو می شویم، فکر گاهی او را بهتر از آنچه بوده به یاد می آورد. این پدیده در روان شناسی به رمانتیک سازی گذشته یا Idealization of the Past معروف است. افراد معمولاً در مواجهه با احساس فقدان، خاطرات را پاک تر و افراد گذشته را مهربان تر تصور می نمایند. اما آنچه فکر بازسازی می نماید، الزاما مطابق واقعیت تاریخی رابطه نیست. اگر در زمان حال، رابطه ای آرام و ایمن دارید، یادآوری گذشته نباید ارزش های اکنون را زیر سؤال ببرد. ضروری است به خودمان یادآوری کنیم که آن شخص، با تمام ویژگی ها و ضعف هایش، دیگر انتخاب ما نیست. بزرگنمایی خوبی خاطره، فریبتان می دهد و حسرتی می آفریند که ریشه ای در واقعیت ندارد. با تأمل و بازنگری مطلعانه، می توان این فریب فکر را شناخت و مهار کرد. احترام به گذشته خوب است، اما تصمیم امروز باید بر پایهٔ واقعیات امروز باشد، نه رؤیاهای گذشته.
7- رابطهٔ تمام شده، مسیر رشد بوده است
بسیاری از افراد پس از مواجهه با ازدواج همسر سابق، احساس شکست شخصی می نمایند. اما در واقع، هر رابطه ای-حتی شکست خورده-می تواند بخشی از رشد شخصیتی ما باشد. این مفهوم در روان شناسی با عنوان تجربهٔ شکل دهنده یا Formative Experience شناخته می گردد. شما در آن رابطه چیزهایی آموخته اید که امروز به بلوغ فکری تان افزوده اند. به جای نگاه تلخ، بهتر است آن دوره را به عنوان مرحله ای ضروری در مسیر زندگی ببینیم. با این نگاه، احساس رقابت یا جا ماندن، جای خود را به پذیرش و قدردانی می دهد. همسر سابق ممکن است اکنون راضی باشد، اما این به معنای عقب ماندن شما نیست. مسیر شما متفاوت بوده و ارزش خود را دارد. فراموش نکنیم که رشد در سکوت، از درخشش ظاهری ارزشمندتر است.
8- رسانه های اجتماعی واقعیت را تحریف می نمایند
خبر ازدواج همسر سابق معمولاً به وسیله شبکه های اجتماعی به ما می رسد و این شیوهٔ مطلعی می تواند درک ما را تحریف کند. تصاویر زیبا، لبخندها و مراسم باشکوه، تنها بخشی از ماجرا هستند و عمق رابطه را نشان نمی دهند. این پدیده در روان شناسی با عنوان فریب مقایسه ای یا Comparative Illusion شناخته می گردد. فرد ناخواسته، شادی ظاهری دیگران را با درونی ترین دردهای خود مقایسه می نماید. درحالی که این مقایسه ناعادلانه و زیان بار است. همسر سابق شما هم انسانی ست با پیچیدگی ها و مسائل خاص خودش، حتی اگر اکنون در حال لبخند زدن باشد. در این موقعیت، فاصله گیری موقت از فضای مجازی می تواند مفید باشد. آرامش، گاهی در ندیدن است. آنچه در قاب ها دیده می گردد، الزاماً زندگی واقعی نیست.
9- آزمونی برای رابطهٔ کنونی است
وقتی در رابطه ای تازه هستید و با خبر ازدواج همسر سابق روبه رو می شوید، واکنش شما می تواند آزمونی برای کیفیت رابطهٔ فعلی تان باشد. اگر در رابطه ای امن، صادقانه و محترمانه هستید، احساسات شما تهدیدی برای آن رابطه نخواهد بود. شریک زندگی شما نیز درک خواهد نمود که احساس، با انتخاب فرق دارد. این موقعیت فرصتی است برای گفت وگوی عمیق درباره گذشته، تعهد، و آینده. گاهی همین لحظات بحران زا، رابطه را محکم تر می نمایند. در مقابل، اگر واکنش شما یا شریک تان با بی اعتمادی، دعوا یا تهمت همراه باشد، شاید رابطه نیازمند بازنگری جدی تری باشد. مهم این است که از این تجربه برای سنجش عمق و صداقت استفاده کنیم. در روابط سالم، چنین موقعیت هایی به جای شکاف، باعث رشد می شوند.
10- معنابخشی شخصی؛ نجات درونی از دل بی قراری ها
آرامش یافتن در مواجهه با اتفاقاتی چون ازدواج همسر سابق نیازمند معنابخشی شخصی است. این معنابخشی می تواند ریشه در فلسفه، ادبیات، تجربهٔ زیسته یا حتی نظام ارزشی فردی داشته باشد. بعضی افراد با خواندن کتابی از یک نویسندهٔ فلسفی، یا مرور زندگی چهره ای الهام بخش، معنا و آرامش می یابند. برای دیگران، نوشتن در دفترچهٔ روزانه، یا گفت وگو با دوستی خردمند می تواند راهی برای مواجهه با رنج درونی باشد. روان شناسی مدرن از این رویکرد با عنوان ساختن معنا یا Meaning-Making یاد می نماید. صادف بودن با خود، پذیرش واقعیت و خلق معنا در دل بحران می تواند حال بهتری برایتان ایجاد کند. هر کسی می تواند برای خویش چرایی تازه ای تعریف کند تا احساساتش را بهتر درک کند و از دل آشفتگی، به تعادل برسد. در چنین شرایطی، مهم آن است که فرد بتواند از درون خود نجات پیدا کند، نه با تکیه بر ظاهر جامعه یا داوری دیگران.
منبع: یک پزشک